آن مرد «پیاده» آمد! قصه شگفتی اراده‌های مردان خمینی هنوز ناگفته‌های بسیار دارد. «پیاده نظام» خمینی بود و زانوهایش در مریوان بر اثر تصادف کج شده بود. درمان دکتر برای او پیاده‌روی بود و او پس از سالها قهرمان پیاده‌روی شده بود. بله، اگر رشته ورزشی به نام پیاده‌روی فدراسیون می‌داشت، حریف طلبی […]
شور و حال انقلاب هنوز درونش زنده بود. هنوز روی صندلی درست جاگیر نشده بود که گفت: افوض امری الی الله… این یعنی درس اول: کارت را با توکل بر خدا شروع کن. می‌گفت اگر حضرت یوسف این آیه را خوانده بود زندان نمی‌رفت هرچند زندان برایش مقدر شده بود. بساط دفتر را که دید نقل […]
هرگاه در ابوزیدآباد سخن از کمک‌های مردمی به جبهه‌ها می‌شود بدون تردید انگشت اشاره به سمت ساکنان محله کرشاهی به ویژه خانواده خشایی و شخص «آقا علی خشایی» نشانه می‌رود. آقا علی خشایی از جمله بسیجیانی است که هر چند همه زندگی و حتی منزل شخصی‌اش را در راه انقلاب و عرصه جهاد فدا کرده […]
انقلاب پیروز شده بود. چیزی از تأسیس سپاه کاشان نگذشته بود که گروه‌هایی از پاسداران جوان کاشانی عازم کردستان شدند. هنوز جنگ عراق در جنوب شروع نشده بود که سعید کریمی با گروهی از بچه‌های کاشان عازم کردستان می‌شود. مسئول این گروه دست به کار خطرناکی می‌زند. او به احمد متوسلیان فرمانده وقت سپاه مریوان […]
رابط‌های میان لشکرها و ستادهای پشتیبانی یکی دیگر از نقش‌های مهم در پشتیبانی جنگ را ایفا می‌کردند. نقش آنها اعلام نیازمندی‌های منطقه به ستادها و تأمین مایحتاج رزمندگان بود. در این مورد با حاج رضا کاظمی؛ عهده‌دار این مسئولیت در کاشان به گفتگو نشستیم تا اطلاعات دقیق‌تری از این فعالیت به دست آوریم.
بهترین فردی که می‌توانست ما را در جریان دقیق فعالیت‌های پشتیبانی جنگ شهر کاشان قراردهد کسی است که تقریباً یک ماه پس از تشکیل ستادکمک‌رسانی وارد آنجا می‌شود و تا۸ماه قبل از پایان جنگ به عنوان معاون ستاد دراین مجموعه حضور دارد. «حسن مسافرچی» به بسیاری از سوالات ما درمورد فعالیت‌ها و سازوکار ستاد پاسخ داد.
«کمک به زیارت سلطان علی‌بن امام محمد باقر»؛ کاشانی‌ها او را با این جمله می‌شناسند درحالی که شاید نامش را نداند. او برند یکی از فعالیت‌های مردمی شهر یعنی جمع‌آوری وجوهات و کمک‌های مردمی است. او در این فعالیت۳۰سال سابقه دارد و از دوران جنگ و برای کمک به رزمنده‌ها آن را آغاز نموده است.
دلی جوان، روحیه‌ای پرنشاط وخاطرات بسیاری برای گفتن داشت. او راننده ماشین بلنگودار جهاد و مسئول جمع‌آوری کمک‌های روستایی به رزمندگان بوده است. اما مطلبی که علاقه‌ام رابه او بیشتر کرد این بود که هنوز با بسیاری از روستائیانی که در زمان فعالیتش در جهاد با آنها آشنا شده ارتباط دارد و به آنها سرمی‌زند.
از افراد بسیاری نام «اسدالله ضیغم» را شنیده بودم و می‌دانستم که اطلاعت خوبی در مورد نقش جهاد کاشان در جنگ را در اختیارمان خواهد گذاشت چون او در همان دوران مسئولیت تدارکات پشتیبانی جنگ جهاد استان اصفهان را عهده‌دار بوده است و فعالیت‌های مهمی را در دوران حضورش در جهاد سازندگی انجام داده است.
زمان جنگ در بخش فرهنگی جهادسازندگی مشغول بود اما وقتی او را با خبر می‌کنند که در جمع‌آوری کمک‌های مردمی روستاها به او نیاز دارند، سریع خود را به آن واحد معرفی و به مدت یک سال عهده‌دار این مسئولیت می‌شود و با نیسانی که در اختیارش می‌گذارند به تمام روستاها سرمی‌زند.
اولین تماس بعد از ۳۰ سال!!! این جمله‌بود که تا پایان مصاحبه بارها از زبان او شنیدم و هربار از خودم می‌پرسیدم چرا تا این زمان کسی به سراغ این اشخاص و فعالیت‌های مهم آنها نرفته است. او راننده‌ی ماشین بلندگودار ستاد جذب و هدایت کمک‌های مردمی کاشان بود و حرف‌های زیادی برای شنیدن داشت. […]
تمام حقوق این سایت متعلق به دفتر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ، کاشان می باشد .
